داستان مربی بزرگ تجارت

  • ما توی احیا رهیار ایرانیان (مربی بزرگ  تجارت و کسترش مدیریت  و کوچینگ سازمانی) قصد داریم تا به وسیله دانشهای روز دنیا که بومی سازی هم شده، کمک کنیم کسب و کارها در مقیاسهای مختلف رشد کنن و ماندگار بشن. اما این برای ما تا وقتی مفهوم درست کوچینگ فردی و کوچینگ سازمانی واقعا توسعه پیدا کنه امکانپذیر نبود.
  • مساله بعدی این بود که نمیشد به عنوان کوچ از جلسات کوچینگ فردی صرف نظر کنیم. پس تصمیم گرفتیم توی چند دسته فعالیت، خدماتمون رو ارایه بدیم:
  • ارایه خدمات کوچینگ آنلاین و حضوری و حتی حضور در کسب و کار مراجعین چه به صورت فردی یا سازمانی
  • برگزاری دوره های حضوری مدیریتی بر پایه کوچینگ
  • برگزاری دوره های حضوری و غیر حضوری توسعه فردی
  • ارایه مطالب مرتبط به حوزه های فعالیت برای مخاطبان علاقه مند
  • اگر سوالی داشتید یا برای تهیه محصولی به مشاوره نیازی داشتید میتونید از بخش درخواست تماس به ما پیام بدید تا کارشناسامون با شما ارتباط بگیرن یا از طریق اطلاعات تماس در پایین صفحه با ما در ارتباط باشید.
  • در حال حاضر این مجموعه توسط بنده و تیم قدرتمند ما اداره میشه و میتونید برای اطلاعات بیشتر به صفحه من (مربی  حسین لاهیجی) مراجعه کنید.

به هر حال سالها می گذشتو ما کار میکردیم و هنر مالی رو توی   کار کشف کردم  نه تو دانشگاه و تا پایان سال 1398  تو این حوزه بودم  و وقتی از شرکتی که توش  کار میکردم  خارج شدم  دوست داشتم باز نشسته بشم  روحیاتم برام جالب بود  و نمیدونستم  چی شده   که این شکلی  ذهنم داره  برام تصمیم  میگیره و حال  من چی شده که این قدر با این مسیر بده  ، اما  وقتی دست ساخته هامون رو میدیدیم،  حسم  خوب میشد اما  کافی نبود ،

جوابها زیاد و راه حل کم بود، تصمیم گرفتم وارد بازارهای پولسازتر بشم، حتی وارد بازار های مالی شدم ، کارایی رو بکنم که دیگران نمیتونن یا بلد نیستن، اما تاثیر چندانی نداشت😞  خلاء بعدی عدم توانایی در مدیریت امور بود،  کسبو کار و رفتار بیزینسی رو  بلد نبودم😵 .

مسیرم رو جدا کردم، شروع کردم به آموزش دیدن توی مدیریت؛ با مطالب گنگ و قریبه بودم، نتیجه اما بد نبود: (برای مدیریت دیگران اول باید خودت رو به درستی مدیریت کنی  که میشد (توسعه فردی)

من باید هوشمندانه کار میکردم🧐، همه چیز از درون خود ما شروع میشد. کتاب هارو خوندم، دوره ها رو گذروندم اما تا پیاده سازی خیلی راه بود😓 ، کسی نبود که کمکم کنه، زبون هم رو بفهمیم و هم مسیر باشیم🗣. خیلی سخت میگذشت، چند ماهی  هم بود که  خروج  کرده بودم از کسب و کارم که ازش درامد داشتم منظقه  امنم بود  چون پول بود پول  هم بود  دستم باز بود  اما  حسم  میگفت   این درست نیست  ، انتخابها هر روز سخت تر میشد، ضریب ریسک بالا میرفت📈، تورم بالا میرفت📈، انگار هیچ چیز باهام یار نبود، ولی بعد از 6 ماه  با خوندن یک کتاب و آشنایی با یه استاد تونستم کم کم مدیریت رو توی رفتار و زندگی خودم پیاده سازی کنم شخصا به این اسونی  نیست  که نوشتم اما امروز  که ازش  گذشتم  برام اسون دیدیه  میشه 🤗 . به طرز عجیبی دنیام در حال تغییر بود. دیگه توقفی در کار نبود، باید سخت کار کنی، سخت تر آموزش ببینی و خیلی خیلی سختر پیاده سازی کنی؛ دوره های توسعه فردی، مدیریت کلان🌏، سیاست کلان🌎، بازاریابی-فروش و…. اما همچنان درآمدم از تواناییهام خیلی خیلی کمتر بود🤏.

تا اینکه وارد دوره عجیبی شدم، تا حالا مثل این دوره برگزار نشده، نه اینکه من بگم هم اساتید و هم باقی هم دوره ایها همین نظر رو داشتن🙄. دو سال پر چالش، پر استرش اما پر از درس

داستان مربی بزرگ تجارت

  • شروع به کار هر برندی داستانی داره و معمولا این داستان برای مخاطبای اون برند خیلی جذابه، بنیار مربی بزرگ تجارت هم بر اساس برند شخصی من یعنی LAHIJI توسعه پیدا کرد. این ضرب المثل رو از قدیم میگن: کار خوبه خدا درست کنه ، سلطان محمود خر کیه؛ این موسسه هم همینطوری بود، با یه خلاء که توی بازار ایران بود (یعنی انتقال دانش همراه با پیاده سازی) به این سمت هدایت شدیم تا دوره های معتبر و بر اساس این نیاز تعریف کنیم، دوره ای که هم انتقال دانش داشته باشه، هم کمک کنه که دانش توی کسب و کار مخاطب پیاده بشه و اتفاقی که برای من خیلی مهم بود اینکه کاربرد و مفهوم درست کوچینگ و کوچینگ سازمانی در جامعه گسترش پیدا کنه. اولش قرار نبود ما مجری کل دوره باشیم اما حساسیتمون روی کیفیت دوره و محتواش باعث شد تا احیا رهیار ایرانیان  (مربی بزرگ  تجارت و کسترش مدیریت  و کوچینگ سازمانی) متولد بشه، البته با یه زیر ساخت محکم: اساتید متخصص و با تجربه کاری مرتبط، تیم کوچینگ آموزش دیده با سابقه کار معتبر و نتایج شگفت انگیز، طراحی دوره انعطاف پذیر، مدارک معتبر و…..
حسین لاهیجی

داستان مربی حسین لاهیجی

مربی  حسین لاهیجی

هو الرزاق

سلام سلام سلام

از متولد شدن و خانواده مذهبی و این حرفا که بگزریم 😅 ، میریم تا برسیم به دوره دبیرستان، از همون دوران علاقه به کشف کردن و علت و معلول  ها بودم  علم شناخت ها من رو به سمت علوم انسانی  شناخت ادم ها و حسابرسی  حول داد. تو دوره جوانی و نوجوانی علارقم صبوری زیاد و تامل در کارهام خیلی دنبال نتیجه سریع و حذف موانع بودم. خلاصه وارد دبیرستان علوم انسانی  شدم که زودتر یاد بگیرم و زودتر هم وارد بازار کار بشم. بعد از پایان دوره دبیرستان بلافاصله و ارد انواع  کسب و کار ها شدم  علاقه به بیزینس  و در اون ها  چی میگذره  من رو  میکشوند به این مسیر که دارن چی کار میکنن  )) شروع به کار ساخت  کابین اسانسور کردم و خودم رو تو محیط با ادم های  جدید  گذاشتم ، شور جوونی و فراقت ذهنی اون روزها، باعث شد  وارد  مبادله و معامله  خطوط  همراه اول بشم  در عین  حال  که در  دانشگاه  مشغول  دروس  مالی بودم   اما  همیشه   یه مانع میدیدم  که چیز  های  که بهمون میگن  چرا  منجر به  خلق پول  نمیشه  چون  با  مفاهیم  مهارت محور اشنا نبودم  . اما  همین  ها باعث میشد باز  من   راه دیگه ای رو پیدا کنم  چون نمیدونم   شاید یکی  از  خصوصیات من بود من همیشه تو زندگیم   میگشتم ساده ترین مسیر به رسیدن به  خواستم رو پیدا میکردم  و ساده ترین   مسیر به رسیدن به درامد از  حوضه مالی   رو  کارورزی  کردن  حتی رایگان واسه  کسب و کار ها میدیدم   یادم نمیره وقتی  وارد  اولین  شرکت شدم  به عنوان ثبت کننده  تنخواه ها رایگان فعالیت میکردم . برام چالش نبود یک روز  درمون   ۱۰۰ برگ  ثبت بزنم    برام  این  موضوع بلد شده بود  که چیز های  که به ما دارن یاد میدن   توی سیستم مالی   با  نهایت   ۴ کلیک کردن تو نرم افزار   انجام میشه   و  سیستم   به ما  خروجی  میده، اما  ما تو دانشگاه در  گیر  محاسبات   دوره فیثاغورسی بودیم.

مربی حسین لاهیجی

هر روز تمام دانسته هامون به چالش کشیده میشد🤒، تمام رفتارها🤨، تمام روابط🥴؛ سوال پشت سوال❓❓❓، حل مساله پشت حل مساله✅✅✅؛ مثل دوره های عرفانی یا معبد شائولین 😂😂😂 بدون آموزشهای رزمی

وارد دوره ای به نام کوچینگ شده بودم  تا یاد بگیریم به درستی دیگران رو در مسیر رشد و توسعه قرار بدیم، اما به لطف خدا، خواسته ها و هنر اساتیدمون اول خودمون در مسیر رشد و توسعه قرار گرفتیم، تا بدرسی مفاهیم رو درک کنیم. ما ناجی خودمون شدیم تا یاد بگیریم چه طور دیگران رو همراهی کنیم.😇

و این داستان ادامه دارد …..

در ادامه خلاصه چکیده شده ای از سوابق کاریم رو آوردم، یه نکته هم بگم که من از حدود سال 90 علاوه بر کارهای شناختی  و علمی که داشتم مشغول مدیریت و مشاوره توی حوزه های مالی  و تولید شرکتهای مختلفی بودم اما خودم راضی نبودم  ضعف خودم رو در پیاده سازی و شناخت  خودم از محیط و ادم ها و  مدیریت توی زندگیم میدونستم.

درسته خیلی زمان برد اما خداروشکر نتیجه داشت و همچنان زندگی ادامه داره ((چالش، حل مساله و رشد))

سوابق کاری

  • تحلیل رفتار سازمان – افزایش رضایتمندی و بهره وری در شرکتها و سازمان
  • بیش از 7 سال مشاوره در حوزه های  مالی ، تولید، عارضه یابی و راهکارهای مقابله با عوامل ناخواسته
  • سابقه مشاوره و همکاری با شرکتهای مختلف از جمله: (صنایع چاپ و بسته بندی، صنایع غذایی، تزریق پلاستیک، لوازم خانگی، اثباب بازی، مصنوعات مصرفی و تزیینی بر پایه چوب، فلز و شیشه، تجهیزات و چینی آلات بهداشتی، خطوط تولید کابین دوش و شیرآلات، پوششهای سنتی و دکوراتیو ساختمانی، طراحی خودرو، ماشین سازی، پوشاک و ………..)
  • تنظیم بیش از 60 قرارداد کاری و 200 قرارداد پرسنلی
  • مشاوره و حضور در مدیریت پروژه های مختلف، طبقه بندی مراحل از فاز طراحی تا ساخت برای پروژه های صنعتی و تحقیقاتی متعدد
  • سابقه حضور در بیش از 40 نمایشگاه متعدد علمی و صنعتی به عنوان میزبان
  • مشاوره و طراحی سیستمهای کاهش مصرف ، بهینه سازی و تامین منابع  مالی و انسانی و نگهداشت
  • تدریس توسعه فردی و ذهنیت، شخصیت یک مدیر ، کوچینگ ، بیزینس کوچینگ و رهیاری  مدیر

و این داستان  ادامه دارد …………